غلام، دم در نشسته بود و هندوانه میخورد
. با هر تکهای که میخورد چندین بار از اربابش تشکر میکرد
مردی از راه رسید و هندوانه طلب کرد
. غلام تکهای تعارف کرد
! هندوانه را که خورد، دید تلخ است و گندیده
گفت: هنداونه به این بدی، آن همه شکر دارد؟
غلام گفت: هزاران بار، از دست اربابم
، هندوانه شیرین خوردم
، یک بار هندوانه گندیده داده است
ناسپاسی و بیادبی کنم ؟
... بعد ماییم و اربابی به نام خدا
، هزاران هندوانه شیرین هم که از دستش بگیریم
، اگر هزار و یکمینش بد باشه
... زبان به ناشکری باز میکنیم
117074 بازدید
107 بازدید امروز
62 بازدید دیروز
282 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian